آخر هفته گذشته، آخرین ساخته عمو وانیا که دیدم – و یکی از بهترین هایی که تا به حال دیده ام – در اتاق نشیمن یک انبار منهتن با بازیگر و کارگردان دیوید کرومر به روی صحنه رفت. نقش. این شرکت که تابستان گذشته از فضاهای محلی محلی مشابهی بازدید کرد و همچنین شامل بیل ایروین و مارین ایرلند، هر دو عالی بود، از ترجمه محبوب پل اشمیت استفاده کرد. بدون در نظر گرفتن، احساس کاملا، گاهی اوقات ویرانگر، تازه است.
احیای “عمو وانیا” که به تازگی وارد تئاتر لینکلن سنتر شده است، اقتباسی جدید از هایدی شرک را به نمایش می گذارد که چند سال پیش با جدلی “قانون اساسی برای من چه معنایی دارد” به یکی از محبوب ترین تئاترهای نیویورک تبدیل شد. تجربه او به عنوان یک جنگجوی نوجوان، و در آن او نیز بازی کرد – پس از انتقال به برادوی، تحسین های متعددی را دریافت کرد، از نامزدی Obie تا نامزدی تونی.
با این حال، برای بسیاری، جذابیت اصلی این وانیا جدید، ستاره تلویزیون و سینما، استیو کارل خواهد بود که اولین بازی خود را در برادوی به عنوان قهرمان رها شده چخوف انجام داد. مانند دیگر آثار نمایشنامه نویس، “وانیا” دارای یک عنصر کمدی است که اغلب دست کم گرفته شده است، بنابراین جای تعجب نیست که این بازیگر که آثار برجسته اش شامل “دفتر”، “باکره 40 ساله” و کارتون است. کلاسیک “من نفرت انگیز” به سمت آن کشیده می شود.
چندین پروژه اکران آقای کارل در سالهای اخیر نشان میدهد که او بهطور فزایندهای مشتاق است تا ماهیچههای دراماتیک خود را منعطف کند، و در نقشی که بازیکنان بزرگی از رالف ریچاردسون گرفته تا سایمون راسل بیل را جذب کرده است، به نظر میرسد که او ماشین قویای دارد. کارگردان لیلا نوگباوئر که تازه از تولید پیروزمندانه «مناسب» است، او را با کهنهبازان باتجربه صحنه از جمله جین گودشل، آلفرد مولینا و آلیسون پیل احاطه کرده است.
نتایج … خوب است. حداقل خانم شرک هیچ کاری کاملاً متفاوت از آنچه من می ترسیدم انجام نداد – مانند چرخش الکساندر، پروفسور بیهوده، ناله و پرخور که با خواهر مرحوم وانیا (با بازی استادانه آقای مالینا) در لباس نارنجی ازدواج کرده بود. با غول املاک مواجه شد. این صحنه صرفاً بهعنوان املاک روستایی و مزرعه خانواده مشخص میشود، بدون هیچ تلاش پر زحمتی برای تأکید بر موازی بین تغییرات اجتماعی و بیکاری – مضامین کلیدی نمایشنامه – در روسیه قرن نوزدهم و کشور ما امروز.
مجموعه فوق العاده زیبای میمی لین در یک نقطه دارای یک دستگاه پخش ضبط است که همسر دوم زیبا و غمگین ابدی الکساندر، النا، با بازی آنیکا نونی رز زیبا، صفحه های وینیل مایلز دیویس را روی آن می چرخاند. خانم رز از شیمی دلپذیری با ویلیام جکسون هارپر لذت می برد، که برای دکتر آستروف آگاه از محیط زیست، یکی از چندین شخصیت مجذوب حضور الینا، که آمده تا با او بماند، جنسیت آرامی به ارمغان می آورد.
البته، وانیا به همان اندازه ناامیدانه، هرچند با موفقیت کمتر، میل به محبت یک زن جوان دارد. با این حال، در اجرای آقای کارل، اشتیاق او نسبت به سایر وانیاهایی که من دیدهام، کمتر شدیدتر و غم انگیزتر به نظر میرسد. زمانی که بازی و خانم نویگبائر به او اجازه میدهند که یک هوسران آشکارتر باشد، بازیگر اصلی بهطور قابل پیشبینی مؤثر است. در حالی که در طول مسابقه اوج وانیا با الکساندر با عصبانیت روی میز می خزد، ناامیدی شخصیت هم قابل دسترس و هم خنده دار است.
آقای کارل در حقیقت در لحظات تاریک ترش قابل باور است. او هرگز قلب ما را نمی شکند، همانطور که هر کسی که این مرد شکست خورده را بازی می کند. این وظیفه بر عهده خانم پیل است که نقش سونیا، خواهرزاده وانیا و دختر اسکندر را بازی میکند، اما کمتر ناراضی است. هنرپیشه در نقش می درخشد و حسی دخترانه از خود بیرون می دهد که وقتی به ناچار محو می شود ما را ویران می کند.
خانم هاودیشل و همکارهای دیگر جاناتان هاداری و میا کاتیگ باک در نقشهای دیگر انعطافپذیر هستند و توانایی چشمگیر چخوف در آمیختن کمیک و تراژیک و حس بیهودگی با حس امید در نهایت میدرخشد – اما نه به روشنی نقش تفسیر بهتر