من در مکزیک به دنیا آمدم و بزرگ شدم و هشت سال در مرز تگزاس / مکزیک زندگی کردم. به عنوان استاد دانشگاه تگزاس در براونزویل، که اکنون دانشگاه تگزاس ریو گراند ولی است، شروع به تحقیق در مورد گروه های جنایت سازمان یافته مکزیکی کردم که به صورت فراملی فعالیت می کنند. از سال 2009، شبکههای غیرقانونی مرتبط با مهاجرت و قاچاق مواد مخدر را مطالعه کردم. علایق من عمدتاً از این واقعیت ناشی می شود که من حرفه تحصیلی خود را در ایالات متحده به عنوان یک مهاجر آغاز کردم، برخی از بستگانم به عنوان مهاجران غیرقانونی به اینجا آمدند، و اینکه پدر و برادرم در سال 2006 توسط لوس زتاس قربانی اخاذی شدند.
در طول سالها، من با قربانیان بیشماری خشونتهای مرزی، و همچنین تسهیلکنندگان و عاملان آن، تحلیلگران و داستاننویسان مصاحبه کردهام و افسانههای نگرانکننده درباره کسانی که در به اصطلاح «جنگ مواد مخدر» درگیر هستند را رد کردهام. برای درک پویایی این درگیری مسلحانه، باید بدانیم که مشکلات اصلی امنیت مرزی ما در واقع مواد مخدر یا مواد مخدر نیست مواد مخدر به طور کلی در غیر این صورت، هم ایالات متحده و هم مکزیک در خطر گرفتار شدن در یک جنگ غیرقابل پیروزی دیگر هستند.
در سال 2017 منتشر کردم شرکت لس زتاس: شرکت های جنایی، انرژی و جنگ داخلی مکزیک، محصول چندین سال تحقیق میدانی در مکان هایی مانند تاماولیپاس، در آن زمان یکی از خشن ترین ایالت های مکزیک بود. من فقط 15 دقیقه پیاده روی از پل بین المللی گیت وی از ماتاماروس، زادگاه کارتل خلیج، سازمان قاچاق مواد مخدر که بعدها راه را برای زتاهای وحشی هموار کرد، زندگی کردم.
من اغلب با مردم صحبت میکردم، برخی از آنها شاگردان من بودند، که از سال 2010 تا 2015 در بدترین زمان مبارزه بیرحمانه بین لوس زتاس و کارتل خلیجفارس، که برخی آن را «جنگ برای تاماولیپا» مینامند، در ترس شدید زندگی میکردند. آنها داستان هایی از آدم ربایی، اخاذی، تیراندازی، قتل عام و سایر جنایات انجام شده توسط گروه های شبه نظامی جنایتکار و متحدانشان را به اشتراک گذاشتند. مردم در Tamaulipas معمولا تماس می گیرند مانا [the knack]، وقتی در مورد گروه های جنایتکار خشن صحبت می شود. در آن سالها مانا خارج از کنترل بود
روایات مختلفی بر تحقیقات من تأثیر گذاشته است: پوشش رسانه ای تجارت مواد مخدر و «کارتل های مکزیکی»، اظهارات مجری قانون ایالات متحده، و اظهارات دولت فدرال مکزیک در دوران جنگ مواد مخدر که توسط رئیس جمهور سابق فیلیپه کالدرون اعلام شد. این روزهای ابتکار مریدا بود، زمانی که ایالات متحده و مکزیک از نزدیک در عملیات مبارزه با مواد مخدر با یکدیگر همکاری کردند و استراتژی نظامی را علیه آنچه مردم می شناسند حفظ کردند. دارو یا کارتل های مکزیکی در ابتدا فکر می کردم که جنگ وحشیانه اعلام شده توسط دولت مکزیک و افزایش تصاعدی تعداد قتل ها مربوط به مواد مخدر است، همانطور که بسیاری هنوز هم معتقدند.
اما تجربه شخصی من واقعیت دیگری را روشن کرده است.
من به دنبال درک این قتل ها، (نا)امنیت در مناطق مرزی مکزیک و هرگونه گسترش خشونت در تگزاس بودم. من به مناطق زیادی سفر کردهام که گفته میشود تحت کنترل لوس زتاس، سازمانی که پیکربندی جرایم سازمانیافته در مکزیک را تغییر داده است. پس از سالها مصاحبه – با قربانیان جنایات سازمانیافته، مقامات مجری قانون، کارشناسان امنیتی و روزنامهنگاران – و با وبلاگنویسان و کاربران توییتر که جنگ علیه مواد مخدر را پوشش میدهند، متوجه شدم که داستان بسیار پیچیدهتر است.
خشونت در واقع مربوط به مواد مخدر بود، اما بیشتر از آنچه که عموماً به رسمیت شناخته شده است به انگیزه های اقتصادی شرکت های چندملیتی مرتبط بود. در کتابم توضیح دادم که چگونه جنگ دولت مکزیک، تحت حمایت (و حتی رهبری) ایالات متحده، بیشتر در مورد مالکیت زمین و استفاده و کنترل منابع طبیعی مانند نفت، گاز طبیعی، زغال سنگ، آب، لیتیوم و سنگ آهن.
شرکتها – شرکتهای چند ملیتی جنایتکار و مشروع – از چنین درگیریهای مسلحانه سود میبرند. بزرگترین سودجویان اعضای «مجموعه امنیتی/نظامی-صنعتی مرزی»، شرکتهای تسلیحاتی و پیمانکاران نظامی، شرکتهای بزرگ انرژی و بازیگران بازار مالی (بانکها و سایر واسطهها) بودند. بزرگترین بازنده صنعت هیدروکربن مکزیک (که زمانی در Petroleos Mexicanos یا PEMEX متمرکز بود) و مردم مکزیک هستند.
تعهد دولت مکزیک به “جنگ” از زمان ورود رئیس جمهور جدید در سال 2018 تغییر کرده است. دولت فدرال جدید آندرس مانوئل لوپز اوبرادور وعده “آغوش گرفتن، نه گلوله” را داد. اما از آن زمان، این رهبران تواناییهای نیروهای مسلح را به سطوح غیرقابل تصور قبلی گسترش دادند، گارد ملی را ایجاد کردند و مدیریت اکثر اشکال امنیت فدرال را به دبیرخانه دفاع ملی منتقل کردند. نیروهای مسلح مکزیک اکنون بنادر، گمرکات و مسیرهای نظامی را کنترل می کنند و در ساخت و بهره برداری از پروژه های زیربنایی بزرگی که قبلاً توسط بخش غیرنظامی اداره می شد، مشارکت دارند، مانند قطار مایا، کریدور بین اقیانوسی Ithmus of Tehuantepec و منطقه منطقه مکزیکو سیتی. فرودگاه.
با این حال، تداوم نظامی کردن عملیات مواد مخدر مکزیک نتوانست مشکل مواد مخدر را در شمال حل کند. با وجود میلیاردها دلار مالیات دهندگان، داروهای بیشتری نسبت به گذشته به ایالات متحده سرازیر می شود. بدتر از آن، این کشور از بحران فنتانیل رنج می برد که صدها هزار نفر را کشته است. به گفته وزارت بهداشت عمومی تگزاس، روزانه بیش از پنج تن تگزاسی بر اثر فنتانیل جان خود را از دست می دهند. در همین حال، مکزیک صدها هزار شهروند را در جنگ مواد مخدر از دست داده است که منجر به افزایش تصاعدی قتل ها و افراد مفقود شده است.
بنابراین، وحشتناک است که این تجربه غم انگیز نتوانست استراتژی دو ملیتی ما را به طور اساسی تغییر دهد. در عوض، نظامیسازی ادامه دارد. سیاستمداران کلیدی ایالات متحده – بسیاری از تگزاس – و دیگران بحران فنتانیل را تنها به گردن “کارتل ها” می اندازند. رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ که اکنون دوباره نامزد شده است و دن کرنشاو نماینده تگزاس در مورد امکان “بمباران” کارتل ها گفتگو کردند. برخی فنتانیل را یک سلاح کشتار جمعی میدانند و پیشنهاد میکنند کارتلهای مکزیکی را به عنوان سازمانهای تروریستی خارجی یا حتی «اعلان جنگ» برای توجیه استفاده مستقیم از نیروی نظامی آمریکا در خاک مکزیک معرفی کنند.
همه این صحبت ها بر اساس یک اشتباه اساسی است – استفاده نادرست از اصطلاح “کارتل” و دیدگاه تحریف شده از قدرت این گروه ها و رهبران آنها، با الهام از ایده های فرهنگی مانند نتفلیکس. مواد مخدر سریال و فرهنگ پاپ به طور کلی. در واقعیت، مشکل مصرف مواد مخدر در نیمکره ما توسط این قاچاقچیان تلویزیونی کارتونی ایجاد نمی شود. مواد مخدر مثل پابلو اسکوبار یا خواکین”“ال چاپو” گوزمان. به طور عمده، این یک موضوع بهداشت عمومی است و بیگ فارما نقش بزرگی ایفا می کند.
کلمه “کارتل” حتی توسط اعضای سازمان های قاچاق مواد مخدر به طور گسترده استفاده می شود. اما این گروههای جنایتکار تعریف اقتصادی را برآورده نمیکنند: آنها انحصارطلبی تشکیل نمیدهند یا برای کنترل عرضه (و قیمتها) برای به حداکثر رساندن سود تبانی نمیکنند. آنها توانایی مذاکره برای صلح میان خود یا با دولت ها را ندارند.
در عوض، گروههای تکه تکه شده به طور فزاینده برای بازارهای جداگانه مواد مخدر رقابت میکنند.حوزه) یا مناطقی در مکزیک. نظریههای اقتصادی که شکلگیری کارتلها را توضیح میدهند، که در دنیای تجارت بهعنوان انحصارطلبی عمل میکنند، نمیتوانند به طور دقیق در این دنیای جنایی پیچیده، که شامل اعضای سازمانهای قاچاق مواد مخدر، گروههای شبهنظامی جنایتکار و سایر گروههایی هستند که در اخاذی، آدمربایی تخصص دارند، اعمال شوند. مهاجران، قاچاق افراد یا سرقت سوخت.
کارتل های واقعی، همانطور که توسط اقتصاددانان تعریف شده است، برای مثال در صنعت نفت و گاز و مخابرات وجود دارند. بیگ فارما بزرگترین کارتل مواد مخدر جهان است.
اما وقتی صحبت از قاچاق مواد مخدر می شود، کارتل ها نامرئی هستند. در عوض، ما به شبکههایی اشاره میکنیم که توسط فروشندگان مواد مخدر، تولیدکنندگان دارو، دلالان، عمدهفروشان و خردهفروشان، و سایر فعالان بازار مواد مخدر از ملیتهای مختلف، از جمله شهروندان آمریکایی، و همچنین مقامات گمرکی و اجرای قانون فاسد، واسطههای مالی، قاتلان ایجاد شدهاند. و مانیتورها این ساختارهای بازارهای غیرقانونی مواد مخدر نتیجه برنامه های بلندمدت مبارزه با مواد مخدر ایالات متحده است که بر کشورهایی مانند مکزیک و کلمبیا تحمیل شده است.
از این رو، گیج کننده است که ایالات متحده همچنان به دنبال سیاست های شکست خورده ای مانند استراتژی اصلی علیه اربابان مواد مخدر و جنگ نظامی شده علیه مواد مخدر متمرکز بر مرز مشترک با مکزیک و مسیرهای مواد مخدر مکزیک (و نه ایالات متحده) است. علاوه بر این، بسیار مشکل ساز است که برخی از رهبران – بسیاری از تگزاس – خواستار استفاده از نیروهای مسلح ایالات متحده در خاک مکزیک هستند. این دستور العمل شکست و موتور موثری برای تخریب بیشتر، مرگ و جنایات جنگی است.
“بمباران کردن” کارتل ها به معنای بمباران مناطق مسکونی است. جداسازی گروههای جنایتکار که صرفاً به قاچاق مواد مخدر میپردازند، از گروههای جنایتکار سازمانیافته که به فعالیتهای دیگری مانند پولشویی میپردازند، و از اعضای غیرجنایتکار جوامع مکزیکی ممکن نیست. این اکوسیستم ها شامل مشاغل و افراد قانونی می شود. اعلان جنگ به کارتل ها به منزله اعلام جنگ با همسایگان ما خواهد بود.
هیچ کس انکار نمی کند که سطح فوق العاده خشونت و بی رحمی در مکزیک به تجارت مواد مخدر مرتبط است. باید کاری کرد، اما استقرار نیروهای آمریکایی فقط جنگ پرهزینه و بی اثر با مواد مخدر را تشدید می کند و جان بسیاری از بی گناهان را به خطر می اندازد. چنین مداخله نظامی (یا تهاجم) می تواند بر امنیت ملی ایالات متحده نیز تأثیر بگذارد، زیرا رقبا، عمدتاً روسیه و چین، می توانند از مکزیک خشمگین حمایت کنند.
در عوض، ما باید به ریشههای خشونت در مکزیک، از جمله فقر، نابرابری، فساد، معافیت از مجازات و تجارت اسلحه بپردازیم. ما باید وضعیت اسفناک پناهندگان آمریکای مرکزی را که از جنگ های ناکام مشابه مواد مخدر فرار می کنند، بررسی کنیم. و ایالات متحده باید بر روی تقاضای بازارهای غیرقانونی مواد مخدر و مبارزه با اعتیاد به مواد مخدر در داخل مرزهای خود تمرکز کند. تجربه نشان داده است که در جنگ با «کارتل ها» نمی توان پیروز شد.