در حالی که قطار پر ازدحام ناله میکند و از طریق خرابیهای معمول سیگنال، خرابی نقطه، بررسی مسیر اضطراری و هشدارهای متجاوزان دست و پنجه نرم میکند، صدایی شاد از بلندگوها نزدیک شدن یک واگن نوشیدنی را اعلام میکند.
اما با لحنی سخت می افزاید: «متاسفانه امروز پول نقد نمی پذیریم. فقط پرداخت های بدون تماس.”
آنها دروغ می گویند. آنها از همه چیز پشیمان نیستند. پول نقد برای آنها دردسر جدی است.
و نه تنها امروز پول نمی گیرند. آنها هرگز پول را قبول نمی کنند.
هیچ توضیحی برای این محدودیت وجود ندارد، اما من به تجربه می دانم که این یک قانون آهنین است که قابل مذاکره نیست.
خب میتونست بدتر باشه
در بازدید اخیر از هلند، واقعاً می خواستم از سرویس بهداشتی در یک تقاطع راه آهن غول پیکر استفاده کنم.
با پیدا کردن محل، با یک چرخش الکترونیکی براق و غیرقابل اجتناب مواجه شدم که فقط یک نوع کارت بدون تماس را می پذیرفت که من ندارم.
سکه ممنوع بدون کارت – بدون توالت.
به هر حال تصور کنید که برای چنین چیزی یک کارت اعتباری دارید. یادم میآید زمانی که این کارتها فقط برای خریدهای گران قیمت بود که نمیتوانستید بپردازید و با شعار «انتظار میبرد تا خواستن» به بازار عرضه میشد.
این چیزی است که استفاده اجباری از کارت اعتباری در ایستگاه قطار روتردام به من نداد.
و آزادی از این به بعد باید با کارت و کارتخوان خرج شود یا اصلا خرج نشود.
اما همانطور که می دانیم بدون پول نقد، همه چیز به اشتباه پیش می رود.
در سال 2012، بیش از 7 میلیون مشتری NatWest سه روز را بدون خرید مواد غذایی، پرداخت صورت حساب یا انتقال پول سپری کردند.
برخی خانه های خریداری شده خود را گم کردند یا در خارج از کشور بی پول شدند. در سال 2018، 2 میلیون مشتری TSB نیز پس از ناتوانی بانک در به روز رسانی آن، حساب های خود را مسدود کردند.
و مطمئناً یکی از بدترین پیامدهای رسوایی اداره پست این است که حتی به یک سیستم رایانه ای فعال نمی توان به پول ما اعتماد کرد.
و اگر اشتباه پیش برود، اصلاح اشتباهات ممکن است سالها طول بکشد.
در این مدت ما مقصر تخلفات هستیم نه بانک ها.
مرگ پول نقد به معنای مرگ حریم خصوصی و رشد عظیم قدرت دولتی است.
چقدر طول می کشد تا دولت همه چیزهایی را که بانک های ما درباره ما می دانند بداند، به خصوص اگر طرح احیا شده سر آنتونی بلر برای سوابق هویت الکترونیکی اجرا شود.
اگر هر تراکنش الکترونیکی باشد، هر تراکنش ثبت می شود. کامپیوتر می داند چه چیزی را خریداری کرده اید، کجا و چه زمانی آن را خریداری کرده اید.
و اگر بداند می تواند به دیگران هم بگوید. بانک شما و کسانی که به سیستمهای آن دسترسی دارند، اغلب تا چند یارد، در هر ساعت از روز میدانند که کجا هستید.
مسئله این نیست که از کاری که انجام می دهیم خجالت می کشیم، فقط نمی خواهیم دیگران همه چیز را در مورد ما بدانند.
و اگر چنین احساسی داشته باشیم عاقل هستیم.
دولت ها مدام در حال افزایش قدرت خود هستند. و برای آنها مهم نیست که ما چه کار می کنیم یا چه فکر می کنیم.
در این کشور ما افرادی را دیدهایم که به دلیل اینکه افراد مناسبی نبودند، از بانک خارج شدند.
چگونه یک فرد می تواند در یک جامعه بدون پول نقد بدون خدمات بانکی زنده بماند؟
ما اشارهای به نگرش رسوایی نسبت به گراهام فیلیپس وبلاگ نویس طرفدار روسیه داشتیم که توسط دولت بریتانیا به اتهام انتشار اطلاعات نادرست محکوم شد.
برایم مهم نیست که آقای فیلیپس را دوست دارید یا نه. من خودم او را دوست ندارم. اما مسدود کردن دارایی های او توسط دولت به دلیل ابراز عقاید در مورد اوکراین که وزارت امور خارجه آن را نمی پسندد، وحشتناک است.
او که به درخواست از دولت برای «مجوز» برای خرج کردن پول برای چیزهای عادی تقلیل یافته است، او فردی نیست – به اندازه شخصیتی در رمان کافکا که ناامیدانه به دام افتاده است.
آقای فیلیپس نمی تواند پول دربیاورد یا پولی را که دارد خرج کند.
دیگران نمی توانند به او پول بدهند. قانون او را که دیوانه است از پرداخت مالیات منع می کند. اما او هرگز محاکمه یا محکوم نشده است.
آیا ما میخواهیم که دولت در جامعهای بدون پول نقد، قدرتی را که بر کسی دارد داشته باشد؟
فقط تصور کنید، شما برای پرداخت هزینه محصولات در صندوق بدون سرنشین رفته اید و کارت شما رد می شود.
در میخانه هم همین اتفاق می افتد. شما (پیاده) به خانه برمی گردید و صندوق ورودی شما پر از پیام های افرادی است که از پرداخت نکردن صورت حسابتان شکایت می کنند. سپس برق و پهنای باند شما تمام می شود.
تا کجا می تواند پیش برود؟
در چین، میتوان از یک سیستم پیچیده «اعتبار اجتماعی» برای جلوگیری از مسافرت افراد مورد هدف دولت (به دلیل عدم پرداخت جریمه یا مالیات) به داخل کشور استفاده کرد.
در سال 2018، 17 میلیون نفر از خرید بلیط هواپیما و 5.5 میلیون نفر از سفر با قطارهای مسافت طولانی جلوگیری کرد، زیرا آنها «اعتبار اجتماعی» پایینی داشتند.
این نوع قدرت زمانی که کار می کند کم و بیش نامحدود است. همراه با نظارت مداوم، این یک حالت کندویی است که در آن همه تحت کنترل مرکزی هستند.
با عمل ساده خودداری از دادن پول نقد یا اجازه لغو آن، می توانیم خود را در مسیر این خطر وحشتناک قرار دهیم. بنابراین ما باید.
فکر می کنید می توانید برای هر چیزی در این کشور پول نقد بپردازید. اما شما نمی توانید.
قانون انگلیس می گوید که هنگام پرداخت بدهی باید پول نقد پذیرفته شود. بنابراین، برای مثال، کافیشاپهایی که پول نقد را دوست ندارند، تابلوهای کارت پستال را به دقت ارسال میکنند. بنابراین، شما نمی توانید در وهله اول بدهی را دریافت کنید.
ما میتوانیم – و باید – آن را تغییر دهیم.
زمان آن فرا رسیده است که شرکت دوباره همه را وادار به پذیرش پول نقد کند. این میتواند انجام شود.
من خوشحالم که بگویم در چندین ایالت ایالات متحده، بازرگانان طبق قانون ملزم به پذیرش پول نقد هستند. و در فرانسه که مردم آن نسبت به دولت، بانک ها و تقریباً هر چیز دیگری سوء ظن عاقلانه دارند، ماده 642-3 قانون جزا می گوید که تجار نمی توانند از پرداخت نقدی خودداری کنند.
مجازات های سختگیرانه اعمال می شود. بدون آن، ناپدید شدن سریع پول نقد از زندگی ما بدتر خواهد شد.
ترس تقریباً خرافی مبنی بر اینکه پول نقد می تواند COVID-19 را گسترش دهد و عقب نشینی میلیون ها نفر به خانه های خود، دور از مغازه ها و خیابان ها، این روند را بسیار تسریع کرده است.
اگر مخالفت می کردید، طاعون ناخوشایند و غیرمسئول بودید.
بانک ها بسته می شوند. بارها و بارها به دنبال دستگاه خودپردازی میگردم که سالها از آن استفاده میکردم و متوجه شدم که حذف و نابود شده است.
و من در یک شهر شلوغ زندگی می کنم. میلیونها نفر اکنون در بیابانهای نقدی زندگی میکنند، بدون بانک.
بعضی ها پول نقد دوست ندارند. «پیشروان» اجتماعی عملاً آن را در سمت چپ سوئد لغو کردند.
به ما گفته شده است که پولشویی را تسهیل می کند، اگرچه من مطمئن هستم که کلاهبرداری با سیم میلیون ها بار بدتر است.
نه، “پیشروها” از پول نقد متنفرند زیرا نمی توانند آن را کنترل کنند یا افرادی که از آن استفاده می کنند.
از طرفی غیر مترقی ها احساس استقلال و آزادی را که صدای جرنگ سکه در جیب می دهد و راحتی اسکناس در کیف را دوست دارند.
و به این فکر کنید که در صورت حذف کامل پول نقد، همانطور که مقامات می خواهند چه چیزی را از دست خواهید داد. دیگر عموها و عمه ها اسکناس را به دست خواهرزاده یا برادرزاده نمی اندازند.
دیگر پولی در کلاه ادم نیست. دیگر از شرط بندی پولی تکانشی خبری نیست. دیگر از دادن انعام به پیشخدمت خصوصی، که (شما مشکوک هستید) بخش بزرگی از هزینه خدمات اجباری رستوران را دریافت نخواهد کرد.
از این به بعد این و دیگر لذت ها و آزادی ها را باید با کارت و کارتخوان سپری کرد یا اصلا.
اما همانطور که می دانیم بدون پول نقد، همه چیز به اشتباه پیش می رود.
در سال 2012، بیش از 7 میلیون مشتری NatWest سه روز را بدون خرید مواد غذایی، پرداخت صورت حساب یا انتقال پول سپری کردند.
برخی خانه های خریداری شده خود را گم کردند یا در خارج از کشور بی پول شدند. در سال 2018، 2 میلیون مشتری TSB نیز پس از ناتوانی بانک در به روز رسانی آن، حساب های خود را مسدود کردند.
و مطمئناً یکی از بدترین پیامدهای رسوایی اداره پست این است که حتی به یک سیستم رایانه ای فعال نمی توان به پول ما اعتماد کرد.
و اگر اشتباه پیش برود، اصلاح اشتباهات ممکن است سالها طول بکشد. در این مدت ما مقصر تخلفات هستیم نه بانک ها.
مرگ پول نقد به معنای مرگ حریم خصوصی و رشد عظیم قدرت دولتی است.
چقدر طول می کشد تا دولت همه چیزهایی را که بانک های ما در مورد ما می دانند، دریابد، به خصوص زمانی که طرح تجدید شده سر آنتونی بلر مانند یک شخصیت رمان کافکا ناامیدانه به دام افتاده است.
آقای فیلیپس نمی تواند پول دربیاورد یا پولی را که دارد خرج کند. دیگران نمی توانند به او پول بدهند. قانون او را که دیوانه است از پرداخت مالیات منع می کند.
اما او هرگز محاکمه یا محکوم نشده است.
آیا ما میخواهیم که دولت در جامعهای بدون پول نقد، قدرتی را که بر کسی دارد داشته باشد؟
فقط تصور کنید، شما برای پرداخت هزینه محصولات در صندوق بدون سرنشین رفته اید و کارت شما رد می شود.
در میخانه هم همین اتفاق می افتد. شما (پیاده) به خانه برمی گردید و صندوق ورودی شما پر از پیام های افرادی است که از پرداخت نکردن صورت حسابتان شکایت می کنند. سپس برق و پهنای باند شما خاموش است.
تا کجا می تواند پیش برود؟ در چین، میتوان از یک سیستم پیچیده «اعتبار اجتماعی» برای جلوگیری از مسافرت افراد مورد هدف دولت (به دلیل عدم پرداخت جریمه یا مالیات) به داخل کشور استفاده کرد.
در سال 2018، 17 میلیون نفر از خرید بلیط هواپیما و 5.5 میلیون نفر از سفر با قطارهای مسافت طولانی جلوگیری کرد، زیرا “اعتبار اجتماعی” پایینی داشتند.
این نوع قدرت زمانی که کار می کند کم و بیش نامحدود است. همراه با نظارت مداوم، این یک حالت کندویی است که در آن همه تحت کنترل مرکزی هستند.
با عمل ساده خودداری از دادن پول نقد یا اجازه لغو آن، می توانیم خود را در مسیر این خطر وحشتناک قرار دهیم. بنابراین ما باید.