برایونی گوردون: چگونه مصرف تستوسترون مرا به زندگی بازگرداند


دوشنبه 8.15 صبح در قطار زمینی به من حمله می کنند، در حال رفتن به یک جلسه کاری خسته کننده هستم، که ناگهان هوس می کنم لباس های شوهرم را پاره کنم.

شرم آور است زیرا او برای جلسه کاری خسته کننده خود در آن سوی لندن است و من حداقل تا 12 ساعت دیگر نمی توانم او را ببینم.

همانطور که قطار از حومه‌های کاملاً غیرجنسی لندن می‌گذرد – پکهام، وپینگ، شادول – سعی می‌کنم به چیزهای کاملاً غیرجنسی فکر کنم: رقابت ریاست‌جمهوری ایالات متحده، اظهارنامه‌های مالیاتی من، موز له شده در ته کیفم.

دیدگاهتان را بنویسید